بریتانیا از طلایه داران استفاده از تانک در جهان است و همواره از این جنگ افزار های پولادین در میادین نبرد بهره گرفته علاوه بر مورد مذکور دکترین زرهی این کشور در طول دهه ۳۰ الی ۴۰ میلادی دارای تفاوت های قابل توجهی با دکترین دیگر کشور های درگیر در جنگ بود که بیشتر در مبحث کلاس بندی تانک ها نمود پیدا میکرد، بریتانیایی ها بر خلاف سایر ملل که تانک هایشان را بر اساس وزن طبقه بندی میکردند مفهوم نقش و وظیفه را مبنای رده بندی تانک های خود قرار داد.
نوشته شده توسط: کسرا سلطانی
بریتانیا از طلایه داران استفاده از تانک در جهان است و همواره از این جنگ افزار های پولادین در میادین نبرد بهره گرفته علاوه بر مورد مذکور دکترین زرهی این کشور در طول دهه ۳۰ الی ۴۰ میلادی دارای تفاوت های قابل توجهی با دکترین دیگر کشور های درگیر در جنگ بود که بیشتر در مبحث کلاس بندی تانک ها نمود پیدا میکرد، بریتانیایی ها بر خلاف سایر ملل که تانک هایشان را بر اساس وزن طبقه بندی میکردند مفهوم نقش و وظیفه را مبنای رده بندی تانک های خود قرار داد. در کنار تانک های سبک آنها دارای تانک های کروزر ( Cruiser Tank ) و تانک های پیاده نظام بودند که در این نوشتار قصد داریم به معرفی تانک Crusader (A15) از زیر مجموعه تانک های کروزر بپردازیم.
در سال ۱۹۳۶ صنایع ویکرز بریتانیا برای نخستین بار جهت دستیابی به یک تانک متوسط ارزان قیمت و موثر قدم برداشت که به تولید و عرضه تانک Cruiser Mk.I منجر شد، این اقدام دری را به سوی تولیدکنندگان و صنایع نظامی این کشور گشود و بستری را برای ساخت تانک های نوین ایجاد کرد، بر اساس دکترین زرهی بریتانیا سری تانک های کروزر به منظور نفوذ به خطوط دفاعی دشمن میبایست در بر دارنده سرعت و چالاکی بالا و قدرت آتش مناسب میبودند در نتیجه عنصر زره و میزان ضخامت آن نسبت به سایر مولفه ها به حاشیه رفت که بیشتر به منظور ممانعت از افزایش وزن تانک و در نتیجه کاهش سرعت بود، با ارائه Cruiser Mk.III در ۱۹۳۹ مجهز به سیستم تعلیق کریستی تحول قابل توجهی در تحرک پذیری این تانک ها ایجاد گردید به گونهای که به یکی از اجزای لاینفک تانک های بعدی تبدیل شد و سازندگان در طرح های جدید تنها به اعمال بهینهسازی های محدود اکتفا میکردند، تحرک پذیری این تانک ها بخصوص در زمین های رملی و مسطح همچون صحرای شمال آفریقا مثال زدنی بود و همواره از نقاط قوتشان به حساب میآمد.
چرخه توسعه و طراحی سری تانک های Cruiser ادامه داشت و تولیدکنندگان سعی میکردند که در طرح های بعدی معایب محصولات پیشین را برطرف کنند، داستان ظهور تانک Crusader ریشه در طراحی تانک Cruiser Mk.V ملقب به Covenanter دارد که به نوعی برادر دوقلوی آن به حساب میآید، Covenanter از برجک زاویه داری بهره میبرد که آنرا در مقایسه با نسخه های قدیمی متمایز میساخت، در سایر مولفه ها نیز بهبود های بسیاری به خود دید اما همیشه از مشکل بزرگی رنج میبرد که آنهم به سیستم خنک کننده ناکارآمد موتور مربوط میشد از این رو هیچگاه به شمال آفریقا فرستاده نشد و تا ۱۹۴۳ در حیطه آموزش و تعلیم خدمه تانک ها به کار رفت.
سیر تکامل خاندان تانک های Cruiser بریتانیا، به ترتیب از چپ به راست : Cruiser Mk.I/Mk.II/Mk.III/Mk.IV
به موازات تکمیل پروژه تانک Covenanter صنایع Nuffield که یکی از پیمانکاران پروژه به حساب میآمد توسعه طرح مستقلی را بر مبنای تانک مذکور در پیش گرفت که در نهایت Crusader یا Cruiser Mk.VI نامیده شد، این نسخه از بدنه کشیده تری بهره میبرد و به جای چهار چرخ جادهای از پنج چرخ استفاده میکرد، مجموعه بهسازی های اعمال شده به انضمام برجک بزرگترش نسبت به طرح های قبلی وزن تانک را به ۲۰ تن افزایش داد از نکات جالب در طراحی Crusader میتوان به برخورداری از یک برجک ثانویه کوچک در بخش جلوی شاسی اشاره کرد که محل قرارگیری مسلسل بدنه بود که البته به دلیل فقدان تأثیرپذیری از نسخه Mk.II به بعد حذف گردید.
موتوری که برای تانک جدید در نظر گرفته شده بود Nuffield V12 Mk.II نام داشت که در واقع نسخه بومی پیشران آمریکایی Liberty L-12 به حساب میآمد، میزان خروجی موتور برای تانکی به سان Crusader بسیار مناسب بود به نوعی که نرخ رانش بر وزن به عدد ۱۷ اسب بخار بر تن رسید که رقم قابل توجهی است، سرانجام پس از آزمایشات موفقیت آمیز پیش نمونه و جلب نظر سران کشوری و لشکری فرآیند تولید انبوه Crusader از اواسط سال ۱۹۴۰ از سر گرفته شد و طی مدت کوتاهی صد ها عراده از آن برای مقابله با تهاجم نیرو های ایتالیایی در فاز اولیه نبرد به جبهه آفریقا فرستاده شدند.
طراحی برجک اولین نسخه تولیدی که Mk.I نام داشت نسبت به تانک های کروزر قبلی شامل تغییرات و بهینه سازی های بسیاری بود که مهمترین مورد آن استفاده از زره شیبدار بود ضمن آنکه فضای درونی نسبتا زیادی برای خدمه مهیا شد نکته جالب دیگر دریچه برجک بود که برخلاف طرح های رایج به صورت کشویی باز و بسته میشد و سطح زیادی از قسمت فوقانی برجک را اشغال میکرد. ضخامت زره در ناحیه جلوی سازه به ۴۰ میلیمتر میرسید که به اقتضای زمان و فلسفه طراحی میزان معقولی بود علاوه بر این مورد بخش فوقانی ناحیه جلو شاسی از زره شیبدار بهره میبرد که به خودی خود باعث افزایش مقطع زره شده و متعاقبا بهبود سطح حفاظت زرهی را به همراه داشت، لازم به ذکر است که آخرین نمونه های تولیدی Mk.I به پنلهای حفاظتی جدیدی در کناره شاسی مجهز بودند که به افزایش مقاومت زرهی شاسی در مقابل توپ ۵۰ م.م تانک Panzer lll و توپ ضد تانک Pak-40 آلمانی انجامید و از مدل Mk.II به یکی از اجزای اصلی زره تبدیل شد.
تصویری از تانک Covenanter یا Cruiser Mk.V در آگوست ۱۹۴۱
به موازات تکمیل پروژه تانک Covenanter صنایع Nuffield که یکی از پیمانکاران پروژه به حساب میآمد توسعه طرح مستقلی را بر مبنای تانک مذکور در پیش گرفت که در نهایت Crusader یا Cruiser Mk.VI نامیده شد، این نسخه از بدنه کشیده تری بهره میبرد و به جای چهار چرخ جادهای از پنج چرخ استفاده میکرد، مجموعه بهسازی های اعمال شده به انضمام برجک بزرگترش نسبت به طرح های قبلی وزن تانک را به ۲۰ تن افزایش داد از نکات جالب در طراحی Crusader میتوان به برخورداری از یک برجک ثانویه کوچک در بخش جلوی شاسی اشاره کرد که محل قرارگیری مسلسل بدنه بود که البته به دلیل فقدان تأثیرپذیری از نسخه Mk.II به بعد حذف گردید.
موتوری که برای تانک جدید در نظر گرفته شده بود Nuffield V12 Mk.II نام داشت که در واقع نسخه بومی پیشران آمریکایی Liberty L-12 به حساب میآمد، میزان خروجی موتور برای تانکی به سان Crusader بسیار مناسب بود به نوعی که نرخ رانش بر وزن به عدد ۱۷ اسب بخار بر تن رسید که رقم قابل توجهی است، سرانجام پس از آزمایشات موفقیت آمیز پیش نمونه و جلب نظر سران کشوری و لشکری فرآیند تولید انبوه Crusader از اواسط سال ۱۹۴۰ از سر گرفته شد و طی مدت کوتاهی صد ها عراده از آن برای مقابله با تهاجم نیرو های ایتالیایی در فاز اولیه نبرد به جبهه آفریقا فرستاده شدند.
طراحی برجک اولین نسخه تولیدی که Mk.I نام داشت نسبت به تانک های کروزر قبلی شامل تغییرات و بهینه سازی های بسیاری بود که مهمترین مورد آن استفاده از زره شیبدار بود ضمن آنکه فضای درونی نسبتا زیادی برای خدمه مهیا شد نکته جالب دیگر دریچه برجک بود که برخلاف طرح های رایج به صورت کشویی باز و بسته میشد و سطح زیادی از قسمت فوقانی برجک را اشغال میکرد. ضخامت زره در ناحیه جلوی سازه به ۴۰ میلیمتر میرسید که به اقتضای زمان و فلسفه طراحی میزان معقولی بود علاوه بر این مورد بخش فوقانی ناحیه جلو شاسی از زره شیبدار بهره میبرد که به خودی خود باعث افزایش مقطع زره شده و متعاقبا بهبود سطح حفاظت زرهی را به همراه داشت، لازم به ذکر است که آخرین نمونه های تولیدی Mk.I به پنلهای حفاظتی جدیدی در کناره شاسی مجهز بودند که به افزایش مقاومت زرهی شاسی در مقابل توپ ۵۰ م.م تانک Panzer lll و توپ ضد تانک Pak-40 آلمانی انجامید و از مدل Mk.II به یکی از اجزای اصلی زره تبدیل شد.
تصویری از تانک Crusader Mk.I، وجه تمایز این نسخه با مدل های بعدی در برخورداری از برجک ثانویه مسلسل بدنه بود.
نسخه Mk.II تفاوت چندانی با سلفش نداشت و تلاش توسعه دهندگان در این نمونه صرفا به افزایش سطح حفاظت زرهی معطوف شده بود که با افزایش ضخامت زره در ناحیه جلوی شاسی به میزان ۴۹ م.م محقق شد، گرچه به منظور جبران افزایش وزن تانک گونه بهسازی شده موتور Nuffield Liberty Mk.III با نمونه پیشین تعویض شد، در حیطه تسلیحات نیز تغییر چندانی صورت نپذیرفت و این نسخه همواره از توپ ۴۰ م.م QF-2 مدل قبلی و مسلسل Besa بهره میبرد که به صورت هم محور با توپ اصلی تعبیه شده بود، گرچه برخی برخلاف نسخه پایه به منظور پشتیبانی از پياده نظام به هویتزر های ۳ اینچی ( ۷۶.۲ م.م ) مجهز شده که قادر به پرتاب نارنجک های دودزا بودند.
در مورد سابقه رزمی Crusader Mk.I/Mk.II باید متذکر شد که عملکرد و قابلیت هایش در لیبی بر علیه نیرو های ایتالیایی بسیار مناسب و عالی ارزیابی شد، گرچه در سازمان رزم یگان های زرهی ایتالیا هماوردی برای این تانک وجود نداشت اما دیری نپایید که با ورود نیرو های آلمانی به شمال آفریقا در ژانویه ۱۹۴۱ شرایط دستخوش تغییراتی ژرف گردید، گرچه Crusader با تکیه بر سرعت، چالاکی و قدرت آتش مناسبش به راحتی از پس تانک های سبکی چون Panzer I/II بر میآمد و توپ ۴۰ میلیمتری اش به اندازه توپ ۵۰ میلیمتری KwK-38 L/42 آلمانی که در آن مقطع زمانی بر روی تانک های Panzer III نصب بود موثر واقع گردید اما در نهایت استراتژی نیرو های آلمانی حاضر در صحنه نبرد تلفات زیادی از Crusader های بریتانیایی گرفت، راهبردی که مبتنی بر عقب نشینی های دروغین و استفاده از توپ های ضد تانکی نظیر Pak-38 بود که از فاصله ۱۰۰۰ یاردی میتوانست زره Crusader Mk.I/Mk.II را بشکافد و این مورد تنها یک روی سکه بود، در صورت نفوذ پرتابه دشمن به برجک از آنجا که تمام مهمات در این ناحیه ذخیره شده بود انفجار عظیمی رخ میداد که به منزله متلاشی شدن تانک بود، از طرفی Crusader ذاتا مستعد مشکلات فنی بسیاری بود که موفقیت های آن را بیش از پیش کمرنگ میکرد، برای مثال داغ کردن بیش از حد موتور و آسیب پذیری سیستم خنک کننده آن در مواجهه با شن و گرد و غبار صحرا، نشت روغن، برخورداری از اجزای پیچیده و در نتیجه بدقلقی در تعمیر و نگهداری، حمل و نقل مشکل به دلیل فقدان زیرساخت کافی و……. از این دست میباشند.
شکار یک Panzer IV آلمانی توسط Crusader Mk.II در شمال آفریقا، برتری تانک های بریتانیایی چندان به طول نینجامید.
تصویری از یک Crusader Mk.I غنیمتی، این تانک بعد ها در لشکر ۱۵ پانزر به خدمت خود در شمال آفریقا ادامه داد.
تا پیش از به اوج رسیدن نبردالعلمین بسیاری از تانک های Crusader از خط مقدم نبرد کنار گذاشته شده و با تانک کارآمدتر و اعتمادپذیر تر M3 Lee جایگزین شدند که دست کم از منظر قدرت آتش برتری محسوسی نسبت به Crusader داشت، فرآیند جایگزینی با ورود M4 Sherman به سازمان رزم واحد های زرهی بریتانیا شدت گرفت اما با این حال Crusader به موازات تانک سبک M3 Stuart به وظایف دیگری گماشته شد با این وجود متخصصان صنایع Nuffield از پای ننشسته و در صدد عرضه یک نسخه بهینه شده با الزامات میدان نبرد بر آمدند که در نهایت به ظهور نسخه Mk.III انجامید که حامل تغییرات بنیادینی بخصوص در قدرت آتش بود، سران بریتانیایی مدت ها خواستار تعبیه توپ QF-6 ( ۵۷ م.م ) در برجک یک تانک بودند که از قضا برجک Crusader برای این امر مناسب ارزیابی شد از این رو جهت نیل به این هدف کار بر روی برجک جدید در مارس ۱۹۴۱ آغاز گردید اما متخصصان پروژه تنها به طراحی یک Gun Mantlet و دریچه جدید اکتفا کردند و شکل و شمایل کلی برجک همواره بدون تغییر ماند، به علاوه فن تخلیه کننده دودی نیز به منظور خارج سازی دود و گاز ناشی از شلیک مهمات برای برجک جدید توسعه یافت. از آنجایی که توپ جدید به انضمام متعلقاتش فضای درونی بسیاری را اشغال میکرد تعداد خدمه در نسخه Mk.III برخلاف نمونه های قبلی به ۳ نفر کاهش یافت به گونهای که فرمانده تانک به صورت همزمان نقش بارگذاری مهمات را نیز بر عهده داشت.
پیشتر عنوان شد که مهمات در نسخه های Mk.I/Mk.II در درون برجک ذخیره میشد که در طول نبرد میتوانست به بروز یک فاجعه بیانجامد به همین دلیل ضمن افزایش ضخامت زره در نسخه جدید مهمات در قسمت هایی از شاسی ذخیره گردید، از این رو بحث ایمنی خدمه بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. تانک جمعا ۵۰ گلوله با خود حمل میکرد، میزان نفوذ توپ QF-6 را با مهمات AP چیزی در حدود ۱۴۲ میلی متر در صد متر و ۱۳۰ میلیمتر از فاصله پانصد متری عنوان کردند که در این حالت سرعت دهانه به عدد ۸۵۳ متر بر ثانیه میرسید، لازم به ذکر است که قدرت آتش توپ جدید برای شکار تانک های متوسطی نظیر Panzer III و مدل های اولیه Panzer IV کافی بود گرچه Crusader Mk.III ها در تعداد محدود تنها در نبرد دوم العلمین شرکت داشتند و عملا آنطور که باید میدان نبرد را به خود ندیدند.
نسخه Mk.III در بردارنده پیشرانه Liberty Mk.IV بود که آخرین و جدید ترین نمونه سری موتور های Nuffield V12 محسوب میشد که ضمن مصرف بهینه تر از قدرت بیشتری بهره میبرد.
Crusader Mk.III
نمای شماتیک Crusader Mk.III
خط تولید Crusader Mk.III از سال ۱۹۴۲ الی اواسط ۱۹۴۳ فعال بود اما با ظهور تانک های سنگین تر با قدرت آتش بالا و زره ضخیم در سازمان رزم واحد های زرهی آلمان نازی در اروپا مشخص شد که دوران Crusader به سر رسیده از این رو صنایع بریتانیا توسعه طرح سه گانه جدیدی را مد نظر قرار دادند که در نهایت به ارائه تانک Cromwell منجر شد که در زمره موفق ترین و سریعترین تانک های بریتانیا و جنگ دوم جهانی به حساب میآید، یکی از سه طرح ارائه شده توسط صنایع Nuffield به تولید رسید که Cavalier یا A24 نامیده میشد، این نمونه در زیرسیستم ها، موتور و تسلیحات تشابهات بسیاری با Crusader داشت گرچه صرفا از سطح یک طرح آزمایشی فراتر نرفت.
چنین بود که پرونده جنگجوی صحرا بسته شد و به تاریخ پیوست اگر چه بخش جدایی ناپذیری از خاطرات نبرد در صحرا های شمال آفریقا را به خود اختصاص داده و همواره از آن یاد میشود، Crusader به واسطه قدرت آتش مناسب و چالاکی بالا نمونه تکامل یافته ای از سری تانک های کروزر به شمار میآید، بازنشستگی زود هنگام این جنگجوی پیر کاملا آنرا از صحنه نبرد خارج نکرد بلکه طی سالهای آتی از شاسی آن در نقش های گوناگون استفاده شد که توپ پدافندی خودکششی، خودروی بازیابی زرهی و کشنده توپ های کششی از آن دست به شمار میآیند.
طرح ارائه شده توسط صنایع Nuffield در پروژه تانک جدید، Cavalier ( A24 )
نمایی از توپ پدافندی خودکششی با استفاده از شاسی Crusader Mk.III و نصب توپ ۴۰ م.م بوفورس