خانه / دسته‌بندی نشده / موشک های هایپر سونیک کابوس شناورهای سطحی در پهنه دریاهای جهان

موشک های هایپر سونیک کابوس شناورهای سطحی در پهنه دریاهای جهان

          

گرد آوری شده توسط: بهنام جباری

 

سرعت صوت در هوا معادل ۳۴۳ متر بر ثانیه یا ۱۲۳۴٫۸ کیلومتر بر ساعت است. سرعت‌های کمتر از ۵ برابر سرعت صوت را مافوق‌صوت (سوپرسونیک) می‌نامند و سرعت‌های فراتر از آن را فراصوت (هایپرسونیک) می‌نامند. در چنین سرعت‌های بالایی، اصطکاک با مولکول‌های هوا به‌قدری زیاد است که دمای جسم به‌شدت بالا می‌رود و کمترین اشتباهی در هدایت جسم، تعادل نیروهای آیرودینامیکی را به هم می‌ریزد و به متلاشی شدن جسم منجر می‌شود.لاح‌های فراصوت (هایپرسونیک)، سلاح‌هایی هستند که می‌توانند به سرعتی فراتر از ۵ برابر سرعت صوت در جو برسند. آن‌ها معمولا نسبت به موشک‌های بالستیک سنتی، در ارتفاع پایین‌تری حرکت می‌کنند و می‌توانند در میانه راه، مسیر خود را به‌راحتی تغییر دهند. مزیت‌های این سلاح‌های بسیار واضح است: آن‌ها حمله به دشمن را در عرض چند دقیقه امکان‌پذیر می‌کنند؛ ارتفاع پایین این موشک‌ها باعث می‌شود آن‌ها بتوانند مسیرهای افقی طولانی‌تری را بپیمایند و به‌راحتی از چشم رادارها پنهان بمانند. قدرت مانور آن‌ها هم باعث می‌شود که در صورت مواجهه با دفاع ضدموشکی، به‌راحتی از مسیر خطوط دفاعی دشمن بگذرند.

پروژه پلوتو اولین تلاش آمریکا جهت دستیابی به فناوری ساخت موشک هایی با پیشران اتمی

 

در اواخر دهه ۱۹۵۰، دولت وقت ایالات متحده کار بر روی یک سیستم پرتاب هسته ای که با نیروی هسته ای کار می کند را آغاز کرد و نام پروژه را به اختصار SLAM نامید که کوتاه شده عبارت «Supersonic Low-Altitude Missile» به معنای «موشک مافوق صوت ارتفاع کوتاه» بود. این سیستم موشکی قرار بود از یک واکنش زنجیره ای هسته ای برای تامین نیروی رمجت (نوعی موتور جت) استفاده نماید. تحقیقات در مورد این سیستم موشکی در پروژه ای به نام «پروژه پلوتو» آغاز شد و رمجت مورد نظر با کشیدن هوا به درون خود با استفاده از واکنش زنجیره هسته ای آن را به شدت داغ کرده و آن را از انتهای موشک بیرون می داد که قدرت پیشرانگی لازم برای حرکت آن را تامین می کرد. نقطه قوت موتورهای پلوتو این است که می تواند سرعت را به بالاتر از ۳ ماخ رسانده و تا زمانی که رآکتور هسته ای کار کند موشک به مسیر پروازی خود ادامه خواهد داد.اما SLAM حتی برای کارشناسان هسته ای نیز یک کابوس تلقی می شد. SLAM قرار بود در ارتفاعی بالاتر از سطح یک درخت معمولی حرکت کرده و سروصدایی که در حین حرکت تولید می کرد هر کسی که در مسیر آن قرار داشت را  کر می نمود. علاوه بر این سر و صدای کر کننده، موتور پلاتو آن قدر ذرات رادیواکتیو تولید می کرد که هر کسی که در زیر مسیر پروازی آن قرار می گرفت در اثر مسمومیت رادیواکتیو جان خود را از دست می داد. اگر چه ظاهراً یک موشک بنظر می رسید اما SLAM در واقع یک نوع بمب افکن بدون سرنشین با ارتفاع پروازی کم بود. این سلاح موشکی می توانست به سیستم های دفاع هوایی شوروی نفوذ کرده و با پرتاب کردن موشک های هسته ای گرمایی (هیدروژنی) هنگام عبور کردن از روی این اهداف، سپس در مرحله نهایی خود حرکتی انتحاری کرده و خود را به هدف اصلی می کوبید که ویران کردن منطقه و غیرقابل سکونت بودن آن را در پی داشت.

این پروژه در نهایت به دلیل پیشرفت در ساخت موشک های بالستیک قاره پیما و بخصوص خطرناک بودن آزمایش چنین سلاحی، کنار گذاشته شد. هیچ راهی برای انجام آزمایشات پروازی وجود نداشت زیرا در واقع هیچ راهی نبود که این موشک/بمب افکن را به سلامت و بدون انفجار به روی زمین بازگرداند. این پروژه نیز به یکی دیگر از پروژه های نظامی دوران جنگ سرد تبدیل شد که به دلایل مختلف ناکام ماند و کنار گذاشته شد. اما به نظر می رسد که روسیه پروژه SLAM را بازگردانده است.بنابر ادعاهای ولادیمیر پوتین، روس ها توانسته اند یک موشک کروز با سوخت هسته ای بسازند. وی در این باره چنین می گوید:” آزمایشات و پرتاب های زمینی ابن امکان را فراهم ساخته که یک نوع جدید از سلاح ساخته شود_ یک سلاح هسته ای استراتژیک پیچیده با یک موشک که با یک موتور سوخت هسته ای ترکیب شده است”.

 

تجربه متفاوت روسیه و آمریکا

نکته حائز اهمیت آن است که بدانیم دستیابی به سرعت‌های بالا یکی از اولویت‌های اساسی در توسعه هواگردهای نظامی است و در این میان موشک‌ها همواره کلید دستیابی به این آرزوی بزرگ بوده‌اند. 

در طول سال‌های جنگ جهانی دوم تلاش دانشمندان آلمانی منجر به توسعه دو خانواده جداگانه از موشک‌هایی با کاربری نظامی شد. برای مثال راکت V-۱ به عنوان یک موشک هدایت شونده پدر موشک‌های کروز فعلی محسوب می‌شد و راکت V-۲ به عنوان یک موشک بالستیک که قابلیت دستیابی به سرعت‌های بالا و بردی نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر داشت.

پس از سقوط آلمان نازی فناوری موشکی توسعه یافته توسط این کشور در اختیار دو قدرت پیروز جنگ یعنی اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و فناوری موشک V-۲ به توسعه موشک بالستیک با بردهای گوناگون و مأموریت‌های مختلف انجامید.

اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا با توسعه این فناوری نظم جدیدی از توازن قوا را در عرصه نظامی مبتنی بر موشک‌های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک‌های اتمی و متعارف پدید آوردند. فتح فضا یکی از ثمرات توسعه تکنولوژی موشک‌های بالستیک در دوران جنگ سرد بود.

با این حال فناوری موشک‌های کروز مسیر متفاوتی را در دو کشور طی کرد. ایالات متحده آمریکا با توجه به قدرت بالای نیروی هوایی خود، اولویت اساسی خود را در توسعه موشک‌های کروز، هدف قرار دادن دشمن با سلاح‌های متعارف و با دقت بالا اختصاص داد. این رویه به خصوص بعد از جنگ ویتنام در اولویت قرار گرفت.

توسعه موشک‌های کروز دوربردی همچون تاماهاوک که قابلیت پرتاب از مقرهای زمینی و هوایی تا برد ۲۵۰۰ کیلومتر را داشت، نتیجه همین راهبرد بود. در نتیجه با توسعه سیستم‌هایی همچون استفاده از فناوری مکان یابی ماهواره‌ای یا جی.پی.اس امکان هدف قرار دادن اهداف زمینی با دقت نزدیک به یک متر از مسافت ۲۰۰۰ کیلومتری فراهم شد.

موشک وی-1 آلمان نازی به نوعی اولین موشک کروز دنیا محسوب میشود

 

در طرف مقابل اتحاد شوروی و پس از آن روسیه مسیر متفاوتی را در توسعه این موشک‌های کروز طی کردند. اتحاد جماهیر شوروی به دلیل ضعف در توسعه نیروی دریایی خود در مقابل ناوگان‌های آمریکا به سراغ توسعه موشک‌های کروز هوا به دریا با قابلیت شلیک از کشتی‌ها و هواپیماهایی همچون توپولف ۹۵ رفت. تفاوت اساسی موشک‌های کروز اتحاد جماهیر شوروی سرعت بالا، قابلیت پرواز در ارتفاع پایین یا سینه مال و همچنین انجام مانورهای سنگین برای رسیدن به هدف بود.به عنوان مثال موشک ضد کشتی خا-۴۱ که به سانبرن مشهور است، با سرعت ۳ ماخ با ارتفاع یک متر از سطح دریا می‌تواند به هدف نزدیک شود. بر اساس برآوردهای نیروی دریایی آمریکا یک ناوشکن آمریکایی تنها مدت ۴۰ تا ۵۰ ثانیه فرصت دارد تا با کشف این موشک دست به تدابیر متقابل بزند. بر خلاف موشک‌های هم خانواده آمریکایی، موشک‌های روسی به جای موتور توربوفن از موتور رمجت یا موشک سوخت جامد به عنوان پیشرانه استفاده می‌کنند. از این رو می‌توان گفت ساخت موشک‌های هایپر سونیک در حقیقت ادامه تجربه اتحاد جماهیر شوروی و روسیه در توسعه موشک‌های کروز ضدکشتی با سرعت و قدرت مانور بالا است.

موشک خا-41 سانبرن

اهمیت موشک های هایپر سونیک

اولین ویژگی موشک‌های هایپر سونیک قابلیت حرکت آن‌ها با سرعت بالای ۵ تا ۷ برابر سرعت صوت است. البته در این میان نباید موشک‌های بالستیک را فراموش کرد که می‌توانند به سرعت بسیار بالا دست پیدا کنند. به عنوان مثال موشک‌های بالستیک زیر دریایی پرتاب ترایندت و بولاوا با قابلیت حمل چندین کلاهک در فاز نهایی حمله می‌توانند به سرعت ۲۵ ماخ برسد.

با این حال قابلیت مانور و حرکت این موشک‌ها به دلیل سرعت بالا بسیار محدود و مسیر آن‌ها کاملاً قابل پیش بینی است. از سوی دیگر به دلیل ارتفاع بالای پرواز این موشک‌ها تا صدها کیلومتر بالای جو امکان شناسایی آن‌ها به وسیله رادارهای برد بلند پیش اخطار از هزاران کیلومتر دورتر امکان پذیر و انجام اقدامات تدافعی از جمله پرتاب موشک‌های ضد موشک از جمله تاد و پاتریوت کاملاً فراهم می‌شود.

موشک‌های هایپر سونیک با قابلیت حرکت در ارتفاعات پایین‌تر، سیستم‌های پدافندی را به سرعت غافلگیر کرده و به راحتی می‌توانند با مانورهای سنگین هرگونه واکنش دفاعی را خنثی کنند. بر طبق برآوردهای نیروی هوایی آمریکا فرصت زمان واکنش در مقابل یک موشک بالستیک در برد ۳ هزار کیلومتری نزدیک به ۱۲ دقیقه است، اما در مقابل یک موشک هایپر سونیک این زمان تنها به ۶ دقیقه کاهش می‌یابد.

از سوی دیگر برای مقابله با این موشک‌ها نیاز به توسعه نسل جدیدی از موشک‌های پدافندی است که تاکنون پیش‌بینی‌های لازم برای آن صورت نگرفته است. قدرت تخریبی کلاهک‌های فوق به دلیل سرعت فوق العاده بالا به شدت ویرانگر است.

هم اکنون موشک‌های هایپر سونیک در دو خانواده کلی در حال توسعه هستند، دسته اول موشک‌های لغزشی هایپر سونیک یا ((HGV هستند. این موشک‌ها توسط یک راکت به ارتفاع ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتری پرتاب می‌شوند و پس از آن با استفاده از نیروی هوا به سمت هدف با سرعت ۵ تا ۱۰ می‌لغزند.

نوع دوم این سلاح‌های موشک‌های هایپر سونیک کروز یا (HCM) است که در تمام مدت با موتورهای رمجت یا اسکرم جت به سمت هدف پرواز می‌کنند. از جمله‌های نمونه‌های این سلاح می‌توان به موشک روسی کینژال یا تیغ دم اشاره کرد که بر روی هواپیماهای میگ-۳۱ سوار می‌شود.این موشک‌ها یا از موتورهای ویژه سرعت‌های بالا یعنی اسکرم جت استفاده می‌کنند و یا از سوخت جامد برای رسیدن به سرعت فرا صورت بهره می‌برند.

از جمله کشورهایی که هم اکنون در این حوزه در لبه جلویی این فناوری قرار دارند، می‌توان به روسیه، چین و آمریکا اشاره کرد. روسیه اولین کشوری است که یک موشک هایپر سونیک را به صورت عملی توسعه داده و وارد خدمت کرده است. موشک کینژال که نام آن برگرفته از یک خنجر قدیمی گرجی است و توان رسیدن به سرعت ۷ ماخ را با استفاده از سوخت جامد دارد.

موشک کینژال ( نوعی خنجر دولبه گرجستانی) لوود شده به روی میگ 31

این سامانه بر اساس موشک میان برد اسکندر ساخته شده، موشکی که در حقیقت یک پرتابه بالستیک سوخت جامد است که توانمندی رسیدن به برد ۷۰۰ کیلومتر دارد اما موشک کینژال با استفاده از سوخت جامد می‌تواند مسافتی نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر را طی کند.در صورتی که یک سامانه پدافندی قصد رویارویی با این موشک را داشته باشد، با توجه به سرعت و قدرت مانور آن تنها نزدیک به ۳ دقیقه از لحظه کشف آن برای انهدام این موشک زمان خواهد داشت. این موشک به خصوص برای هدف قرار دادن مجموعه‌های پدافندی و به خصوص پایگاه‌های دریایی دشمن به شدت مؤثر است.

موشک کینژال (به معنای خنجر) در ماه مارس سال 2018 توسط شخص رئیس‌جمهوری روسیه، ولادیمیر پوتین، به عنوان یکی از شش سلاح هایپرسونیکی که به زودی وارد خدمت نیروهای نظامی روسیه می‌شوند، رونمایی شد. در حالی که دیگر پلتفورم‌های هایپرسونیک مانند موشک سارمات یا موشک‌های بالستیک قاره‌پیمای آوانگارد منحصرا برای کاربردهای استراتژیک هسته‌ای استفاده شده است، آنچه کینژال را متمایز از آن‌ها می‌سازد توانایی‌اش برای استفاده در یک پلتفورم تهاجمی تاکتیکی با کلاهک غیراتمی است. این به معنای استفاده از حملات دقیق علیه اهداف نظامی در میدان نبرد می‌باشد. کینژال قادر است یک کلاهک هسته‌ای را نیز برای حملات اتمی راهبردی، حمل کند. اما آن چه ارزش این موشک را غیرقابل توصیف می‌کند، توانایی آن برای اجرای عملیات تاکتیکی به منظور مورد اصابت قرار دادن کشتی‌ها از فواصل طولانی است. در حقیقت بهتر از هر پلتفورم مشابه دیگری که در حال حاضر در دیگر نقاط جهان مشغول به خدمت است، این موشک قابلیت از بین بردن بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین ناوهای جنگی را دارد.

وزن کلاهک جنگی کینژال بین 500 تا 700 کیلوگرم برآورد می‌شود، بار جنگی سهمگینی که همچنان کمتر از نسخه چینی DF-21D است. اما آنچه کینژال را متمایز ساخته و آن را سلاحی مهلک برای شکار ناوها می‌سازد، ترکیب دقت، برد و سرعت هایپرسونیک بیش از 5 ماخ است. حتی بدون سر جنگی، انرژی جنبشی ناشی از پیشران این موشک اگر بزرگترین ناوهای جنگی را نابود نکند،  به تنهایی برای از کار انداختن آن‌ها کافی است. در این میان به منظور فهم بهتر این حقیقت، بهتر است مقایسه‌ای با موشک کروز ضدکشتی براهمون که ساخت مشترک روسیه و هندوستان است، انجام دهیم. پلتفورمی که به سرعت 2.8 ماخ محدود شده و سر جنگی 250 کیلوگرمی را حمل می‌کند. در خصوص براهماس باید اشاره کرد صرف قدرت ناشی از سرعت بالای آن برای شکافتن کشتی‌های جنگی بزرگ به دو نیم  کافی است. این موشک کروز به رغم فقدان سرعت هایپرسونیک اثبات کرده که توانایی انجام این امر را دارد. از این موضوع می‌توان دریافت که کینژال یک پلتفورم با برد بیشتر و بسیار سریع‌تر است که تقریبا دو برابر انرژی جنبشی براهموس را دارا بوده، سر جنگی‌ که حمل می‌کند دو برابر قوی‌تر از آن است و برد آن نیز بیش از 2000 کیلومتر می‌باشد. لذا می‌توان انتظار داشت که توانایی نابود کردن بزرگترین ناوهای جنگی دشمن را تنها در یک حمله، داشته باشد.

موشک کینژال با ابعاد واقعی ، به اندازه بزرگ این موشک دقت نمایید

به گفته معاون وزیر دفاع روسیه، یوری بوریس‌اف، نیروهای نظامی این کشور 10 هواپیمای رهگیر از نوع میگ-31 را برای حمل موشک‌های هوا به هوای کینژال از ماه مارس، نوسازی کرده‌اند. مقامات رسمی روس در خصوص قابلیت‌های این سلاح تصریح می‌کنند: این(موشک) در کلاس سلاح‌های با دقت بالا قرار دارد که با برخورداری از یک کلاهک چندمنظوره، توانایی حمله به اهداف ثابت و متحرک را دارا می‌باشد. … این (موشک) در هوا رها می‌شود، تا سرعت مشخصی در ارتفاع بالا اوج می‌گیرد، و سپس حرکت مستقل خود را آغاز می‌کند. مقامات روس بر سرعت پیشران بالا در طراحی کینژال تاکید کرده و علاوه بر این می‌گویند که این موشک برای مانور در حین پرواز و عبور از مناطق خطرناک حاوی سامانه‌های ضدموشکی و ضدهوایی نیز، قابلیت‌های بسیار خوبی دارد. به خصوص این قابلیت مانور در پرواز هایپرسونیک است که عدم آسیب‌پذیری موشک را مورد تضمین کرده و احتمال قریب به یقین برخورد به هدف را ممکن می‌سازد.

تعدادی از چهره‌های کلیدی نظامی ایالات متحده در پی رونمایی موشک‌های جدید هایپرسونیک روسیه اشاره کرده‌اند که ایالات متحده قابلیت‌های مشخصی برای رهگیری حملات این موشک‌ها در چنین سرعت‌های بالایی را ندارد. جان هایتن، از فرماندهان امور راهبردی ایالات متحده در خلال جلسه‌ای در کمیته خدمات نظامی سنا در این باره تصریح می‌کند که سیستم‌های دفاع هوایی ایالات متحده برای متوقف کردن این حملات ( موشک‌های مبتنی بر پلتفورم‌ هایپرسونیک) کاملا ناتوان‌اند. در حقیقت، بنا بر شماری از گزارش‌ها از منابع آمریکایی، برخی از پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاع هوایی نظامی اخیرا مبارزه‌ای را برای رهگیری حملات موشک‌های ساب‌سونیک(مادون سرعت صوت) مانند اسکاد-بی، با طراحی اولیه‌ای که به 50 سال پیش باز می‌گردد، صورت داده‌اند. در این آزمایش‌ها سامانه‌های مذکور توانایی قابل توجهی برای مقابله با موشک مهاجم از خود نشان نداده‌اند. این مساله الزامات امنیتی را نه تنها برای قلمرو ایالات متحده در مواجهه با موشک‌های قاره‌پیمای بالستیک جدید روسیه، بلکه برای نیروی دریایی این کشور که می‌تواند غرق شدن ناوهای جنگی و هواپیمابر خود را توسط حملات جدید بر مبنای پلتفورم کینژال در بردهای بسیار زیاد در حین نبرد، نظاره کند، فراهم می‌آورد.

در حالی که روسیه در مرزهای غربی‌اش، در جایی که فواصل دریایی نسبتا محدودتر است، نیاز کمتری به موشک‌های ضدکشتی با برد بلند دارد، استقرار و توسعه کینژال در شرق دور این کشور پیامدهای قابل توجهی بر موازنه قدرت در حوزه پاسیفیک خواهد داشت. با حضور رهگیرهای میگ-31 که یک دایره تهاجمی 1500 کیلومتری را در بر می‌گیرند، نیروی هوایی روسیه می‌تواند ناوهای جنگی ایالات متحده را تا فاصله 3500 کیلومتری از مرزهایش هدف قرار دهد. هواپیماهای تهاجمی روسیه از نزدیکی ولادی وستوک در شرق دور در روسیه حملات خود را برای پوشش شرق دریای چین و اکثر مناطق جنوب این دریا صورت می‌دهند، و تا فیلیپین و ازجمله منطقه دریایی مورد مناقشه‌ای که مورد ادعای چین بوده و دغدغه اصلی ایالات متحده برای آزادی گشت‌های ناوبری‌اش است، را در بر می‌گیرد. پیامدهای این امر واقعا قابل توجه بوده و می‌تواند موقعیت مسکو را در حوزه پاسیفیک تقویت کند. روسیه به دنبال راهی برای قطع دسترسی دریایی ایالات متحده و متحدینش به جنوب و شرق دریاهای چین به منظور یاری رساندن به پکن و یا بنا به دلایل خاص خودش است. با وجود کینژال این سلاح روسیه دسترسی بیشتری برای این امر را بیشتر و بهتر از هر سلاح چینی دیگری اعطا می‌کند. مسکو می‌تواند از این اهرم برای دستیابی به نفوذ قابل توجه در حوزه پاسیفیک، که می‌تواند کمبود نسبی تاسیسات نظامی‌اش در منطقه را جبران کند، استفاده کند.

موشک کینژال تا مدت‌ها ممکن است لقب شکارچی بزرگ ناوهای هواپیمابر در پاسیفیک را برای خود نگه داشته و تداوم اهداف بلندمدت چینی- روسی در کاهش نفوذ و حضور نظامی بلوک غرب در حوزه پاسیفیک را با ترک شناورهای سطحی ایالات متحده که کاملا بی‌دفاع هستند، تحقق بخشد. البته در این میان باید به تضعیف سلطه دریایی بی‌رقیب آمریکا که از سال 1945 پایه و اساس نظم منطقه بوده است، نیز اشاره کرد. مسکو احتمالا از این اهرم موثر برای به دست آوردن منافعش در آینده استفاده خواهد کرد.

 

 

لینک منبع

درباره ی amir-moazeni1

همچنین ببینید

پهپاد مسلح وینگ لانگ1و2 در خدمت عربستان و پاکستان

چین در دهه ۲۰۰۰ میلادی با دیدن استفاده از پهپادهای مسلحی چون ام کیو ۱ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *