خانه / دسته‌بندی نشده / عقابان آسمان ایران (شهید سرلشگر خلبان محمود خضرایی)

عقابان آسمان ایران (شهید سرلشگر خلبان محمود خضرایی)

عقابان آسمان ایران (شهید  سرلشگر  خلبان  محمود خضرایی)

 در سری مقالات عقابان آسمان ایران قصد معرفی بزرگ ترین، بهترین و در برخی موارد؛ خلبانی که کمتر نامشان را شنیده ایم را داریم، در هر قسمت از این مقالات یکی از این بزرگمردان رامعرفی کرده و از رشادت، ایثارگری، فداکاری آن بزرگان خواهیم گفت. قسمت های گذشته به مرحوم محمود اسکندری، شهید محمد سبز آبادی و سرتیپ صمد بالازاده اختصاص داشته است. در این قسمت قرار است از بزرگمردی های شهید سرلشکر خلبان؛ محمود خضرایی بخوانیم، جز فرماندهان خدوم نهاجا که جز فانتوم سواران با سابقه نیرو بودند. شهید ضخرایی در طول دوران خدمت پر افتخار خود پست های مهمی همچون؛ ریاست دایره عملیات گردان شکاری در بوشهر، فرماندهی پایگاه سوم شکاری، فرماندهی مرکز آموزش نهاجا و. بر عهده داشتند که در کنار این پست های ریاست همیشه در میدان جنگ حضور داشتند و جز اولین ها در نبرد بوده اند.

گردآوری توسط: یزدان کبیری نژاد

 در سری مقالات عقابان آسمان ایران قصد معرفی بزرگ ترین، بهترین و در برخی موارد؛ خلبانی که کمتر نامشان را شنیده ایم را داریم، در هر قسمت از این مقالات یکی از این بزرگمردان رامعرفی کرده و از رشادت، ایثارگری، فداکاری آن بزرگان خواهیم گفت. قسمت های گذشته به مرحوم محمود اسکندری، شهید محمد سبز آبادی و سرتیپ صمد بالازاده اختصاص داشته است. در این قسمت قرار است از بزرگمردی های شهید سرلشکر خلبان؛ محمود خضرایی بخوانیم، جز فرماندهان خدوم نهاجا که جز فانتوم سواران با سابقه نیرو بودند. شهید ضخرایی در طول دوران خدمت پر افتخار خود پست های مهمی همچون؛ ریاست دایره عملیات گردان شکاری در بوشهر، فرماندهی پایگاه سوم شکاری، فرماندهی مرکز آموزش نهاجا و… بر عهده داشتند که در کنار این پست های ریاست همیشه در میدان جنگ حضور داشتند و جز اولین ها در نبرد بوده اند. در پانزدهم خرداد ماه سال 1326 در یکی از خانواده های مذهبی و متوسط از لحاظ مالی در تهران فرزندی پسر به نام محمود متولد شد. محمود دوران ابتدایی را با نمرات عالی گذراند و پس از آن در دبیرستان با تلاش های فراوان توانست دیپلم رشته ریاضی را با یک معدل خوب به دست آورد. محمود ضخرایی پس از دریافت دیپلم با شرکت در کنکور سراسری توانست در رشته مهندسی قبول شود؛ اما به دلیل مشکلات مالی که او و خانواده اش باهاش مواجه بودند نتوانست وارد دانشگاه شود. پس تصمیم گرفت که وارد دانشکده افسری نیروی هوایی شود. پس از انحام معاینات و آزمون های سخت، محمود توانست در هشتم آبان سال 1345 وارد دانشکده نیروی هوایی بشود و پس از گذراندن دوره های مختلف آموزشی در مهر ماه سال 1348 با درجه ستواندومی رسما به استخدام نیروی هوایی درآمد. محمود به دلیل اینکه دوست داشت خلبان بشود، برای تحصیل در دانشگاه خلبانی اقدام کرد؛ او پس از طی آزمایش ها و معاینات مقدماتی وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندان دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای گذراندن دوره های تکمیلی به عنوان افسر ارشد به آمریکا اعزام شد. محمود در آمریکا یکی از فعال ترین دانشجو های دوره بود و علاوه بر حضور مداوم در کلاس های درس،در ورزش صبحگاهی حاضر می شد و بنابر دعوت هایی که صورت می گرفت در کلیسا ها حاضر می شد و در گردهمایی های مذهبی،به سوالات آمریکایی ها در مورد دین اسلام پاسخ منطقی می داد و در انتهای مراسم سخنرانی مختصری هم در مورد دین مبین انجام می داد. پس از 2 سال، در سال 1351 دوره های آموزشی محمود به اتمام رسید و بلافاصله با گواهینامه خلبانی جنگنده F-4 به ایران بازگشت و در پایگاه هوایی مهرآباد مشغول به خدمت شد. بعد از مدتی خدمت در تهران فرماندهان تصمیم گرفتند که ستوان خلبان محمود ضخرایی را به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل بکنند. محمود پس از آنکه توانست در پایگاه ششم هم حسن نیت خود را ثابت بکند؛ به عنوان رییس دایره عملیات گردان شکاری منصوب شد.

جلوگیری از انتقال غیرقانونی فانتوم ها

تنها چند ماه به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود، طی حکمی از بالاترین مقامات ارتش به خلبانان پايگاه هوایی بوشهر دستور داده می شود اکثر فانتوم های آن پایگاه را به پایگاه هوایی چابهار منتقل بکنند. آن طور که شواهد نشان می داد، فانتوم ها پس از استقرار در چابهار قرار بود سریعا با هدایت خلبانان آمریکایی به ناو هواپیمابر حاضر در منطقه اعزام بشوند و از آنجا هم راهی ایالات متحده بشوند. (متاسفانه اطلاعات بیشتری در مورد این انتقال وجود ندارد.) در آن دوره حساس با توجه به شلوغی ها در ارتش هیچ کس حق اعتراض به دستورات، مخصوصا دستورات فوری و مهم را نداشت؛ به همین دلیل هیچ یک از خلبانان هیچ واکنشی نشان ندادند و با ناراحتی قصد انجام دستور را داشتند. اما به یکباره شهید محمود ضخرایی و شهید طالب مهر از جای بر می خیزند و نسبت به دستور رسیده به فرماندهی پایگاه و دیگر مسیولان اعتراض می کنند، و به روشنی اعلام می کنند از این دستور غیر قانونی تمرد خواهند کرد. پس از این غوغا به خضرایی و طالب مهر میگویند که اگر این ماموریت را انجام ندهند عواقب سخت و جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت، اما نه تنها این دو شهید عزیز ساکت نشدند بلکه اعلام کردند: ((ما نمی گذاریم اموال بیت المال از دست برود و هرگز چنین کاری نمی کنیم.)) کم کم دیگر خلبانان هم ترس را کنار گذاشتند و با خضرایی و طالب مهر متحد شدند و بدین ترتیب بود که نه آن روز و نه روز های آتی هیچ فانتومی به سمت چابهار پرواز نکردند. نبرد ها یکی پس از دیگری . بیش از چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که تجزیه طلبان کومله و دموکرات در کردستان شروع به اغتشاش کرده بودند و به پاسگاه های نظامی حمله ور می شدند. شهید محمود ضخرایی به عنوان رابط زمینی نیروی هوایی در کنار شهید چمران حاضر می شود و مشغول شناسایی اهداف استراتژیک می شود، که پس از ماموریت شناسایی از ستاد درخواست می کرد جنگنده مناسب با مهمات متناسب برای نابودی اهداف عازم شود. با فاصله کمی از این مبارزات عراق با تمام قوا به ایران حمله ور می شود. با شروع جنگ تحمیلی شهید خضرایی به پایگاه سوم شکاری اعزام می شود و در روز های آغاز جنگ ماموریت های برون مرزی زیادی را انجام می دهد که در یکی از این ماموریت ها جنگنده ایشان آسیب میبیند و بخشی از سیستم هیدرولیک از دست می رود و ارابه فرود دماغه باز نمی شود، ایشان با مهارت خاصی که داشتند، توانستند جنگنده خود را به سلامت با آسیب های جزیی در پایگاه فرود بیاورند. برترین عملیات رزمی شهید خضرایی . با گذشت چند ماه از جنگ، نیروی هوایی عراق فهمیده بود که اگر میخواهد جنگنده هایش از چنگال عقابان تیز پرواز ایرانی سالم بماند باید به دور ترین پایگاه خود از خاک ایران یعنی؛ الولید انتقال دهد، اما غافل از اینکه عقاب ایرانی اراده کند دشمن را در هر نقطه از خاکش نابود می کند. در حمله به الولید (H-3) محمود ضخرایی با درجه سرگردی به همراه خلبان کابین عقب؛ ستوان اصغر باقری در جنگنده شماره 6 عملیات حضور داشتند. در این عملیات محمود ضخرایی در دسته اول با لیدری شهید محمود اسکندری با سه فروند جنگنده F-4E به پایگاه شمالی H-3 یعنی ((موراسانا)) یورش بردند که طبق اسناد و مدارک مهم ترین هدف پایگاه شمالی بود و دارای بیشترین اهمیت بود. بنا بر شواهد موجود بیشترین تلفات هم از این پایگاه بود. فرود اضطراری در سوریه . موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده و آن هم فرود اضطراری یکی از فانتوم های شرکت کننده در عملیات حمله به الولید در سوریه و بازگرداندن آن. حین انجام حمله جنگنده شماره 6 دسته، به خلبانی سرگرد محمود خضرایی و کمک خلبان، ستوان اصغر باقری مورد هدف ترکش بمب های خودشان قرار گرفت و متاسفانه سیستم هیدرولیک شان از کار افتاد و امکان سوختگیری نبود، به همین دلیل با وضعیتی اضطراری و بدون اجازه مجبور شدند در فرودگاهی در سوریه فرود اضطراری بکنند. <<این فانتوم بعد ها با هدایت محمود اسکندری و محمد جوانمردی به وطن بازگشت که می توانید داستان آن را در مقاله مربوط به مرحوم اسکندری بخوانید.>> ادامه ماجرا از زبان سرهنگ اصغر باقری کمک خلبان آن پرواز: (( هنگام بمب باران احتمالا چند پا پایین تر از ارتفاع مقرر بودیم، بنابراین چند ترکش به فانتوم خودمان اصابت کرد. بخشی از قدرت موتور و نیروی هیدرولیک خود را از دست دادیم که به دلیل باز نشدن دریچه سوختگیری نتوانستیم مرحله سوم سوختگیری را انجام دهیم، ابتدا قرار شد به فرودگاه دمشق برویم اما به دلیل کمبود سوخت و وضعیت اضطراری مجبور شدیم به نزدیک ترین فرودگاه با باندی نسبتا تغییر جهت بدهیم. بلافاصله آماده فرود شدیم اما به دلیل آسیب دیدگی سیستم هیدرولیک ارابه فرود دماغه باز نشد و ما مجبور بودیم با دو ارابه اصلی به زمین بنشینیم که کار بسیار سختی بود. پس از بازشدن چرخ ها محمود که فرد مومنی بود گفت: ((اصغر به خدا توکل می کنیم چون همه چیز دست اوست.)) در حال نزدیک شدن به باند بودیم و زیر لب دعا میکردیم. هنگامی که چرخ های اصلی با باند برخورد کرد، خضرایی با مهارت و تبحر خاصی که داشت دماغه جنگنده را تا جایی که امکان داشت بالا نگه داشت و هم زمان شدت با فشار بسیار ترمز ها را نگه داشت. به دلیل فشار زیاد ترمز ها لاستیک ترکیدند و فانتوم روی رینگ در حال حرکت بود، با کاهش سرعت دماغه افتاد و کنترل از دست محمود خارج شد و هواپیما از باند خارج شد. تمام اینها لطف پروردگار و مهارت محمود بود که ما توانستیم سالم بمانیم. پس از این فرود سخت مارا به دمشق فرستادند وهمان روز با تانکر به تهران برگشتیم.)) پست های فرماندهی . بنی صدر از کشور فرار کرده بود و اتهامات واهی علیه شهید سرلشکر خلبان؛ فکوری نقل زبان ها شده بود، به همین دلیل آن بزرگوار به دلیل مناعت طبع از فرماندهی نهاجا استفاده دادند و فرمانده جدید هم پس از ورود تغییراتی را در نیرو انجام دادن که طی این تغییرات محمود خضرایی با درجه سرهنگ دومی به فرماندهی پایگاه سوم شکاری همدان منصوب شد. شهید خضرایی به مدت دو سال از 1360 تا 1362 فرماندهی آن پایگاه رو برعهده داشت. این پایگاه مهم ترین پایگاه غرب کشور در زمان جنگ بود و به فرماندهی توانمند نیاز داشت؛ پس چه کسی بهتر و شایسته تر از محمود اسکندری. پس از آن در سال 1362 ی حکمی از سوی فرمانده نهاجا خضرایی به سمت فرماندهی پدافند هوایی منصوب شد، زیرا قبل از اینکه او خلبان باشد یک افسر ارشد کنترل شکاری بود که اشراف کاملی بر پدافند داشت. پس از آن در سال 1362 به فرماندهی مرکز آموزش های هوایی منصوب شد و تا زمان شهادت در همین پست خدمت می کردند.

 سر انجام محمود اسکندری پس از 15 سال خدمت صادقانه در سال 1363 هنگام بازدید مناطق جنگی در عملیات والفجر هنگام در فرودگاه اهواز حین بمب باران عراقی ها جاودانه شدند. 15 سال خدمت ایشان مصادف بود جنگ تحمیلی و مبارزه علیه کومله دموکرات ها که تمام این ها خلاصه می شود در 1800 سورتی ماموریت رزمی که رقم بسیار بالایی است و درک آن بسیار سخت است. هم اکنون ایشان در بهشت زهرا آرمیده و از خداوند منان علو درجات را برای ایشان مسیلت داریم که باعث سربلندی ایران و ایرانی شده اند.

امام خمینی (ره): فرزندم تو سقوط نکردی، تو صعود می‌کنی

یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو

لینک منبع

درباره ی amir-moazeni1

همچنین ببینید

جنگنده F-16IQ در خدمت ارتش عراق

هنگامی که در سال 2003 عراق مورد تهاجم آمریکا قرار گرفت و اشغال شد، حکومت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *